دیدی گفتم
کتاب دیدی گفتم همانند دیگر آثار این مجموعه، گوشه ای از زندگی حضرت رضا (ع) را روایت می کند. در این کتاب داستان تولد امام رضا (ع) از زبان پرنده و نخل خرما برای کودکان بیان شده است
45,000 تومان
ویژگی های محصول
وزن | 200 g |
---|---|
نویسنده |
کلرژوبرت |
ناشر |
به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی) |
تصویرگر |
کلرژوبرت |
نوع جلد |
شومیز/جلد نرم |
تعداد صفحه |
24 |
گروه سنی |
5 تا 9 سال |
کتاب دیدی گفتم به قلم خانم کلرژوبرت از مجموعه ی هشتمین ستاره، می باشد.مجموعه هشتمین ستاره، داستانهایی از زندگی امام رضا علیه السلام برای آشنایی بیشتر کودکان با این حضرت است
کتاب دیدی گفتم همانند دیگر آثار این مجموعه، گوشه ای از زندگی حضرت رضا (ع) را روایت می کند. در این کتاب داستان تولد امام رضا (ع) از زبان پرنده و نخل خرما برای کودکان بیان شده است. خانم کلر ژوبرت این کتاب را برای کودکان 5 تا 9 سال نوسته است
خانم کلرژوبرت کتاب مسافران شب برفی را هم با موضوع امام رضا علیه السلام که داستان آن بر اساس یکی از کرامات حضرت می باشد را هم نوشته است که مبتوان از سایت ژوبرت بوک تهیه کنید
بخشی از کتاب دیدی گفتم
یک روز جیکیکی روی پایینترین برگم نشست و با گریه گفت: «آخ. نخلی خانم!» نخلی خانم منم؛ یک درخت کوچک خرما وسط شهر مدینه، یک عالم گنجشک با من دوست شدهاند و خبرهای شهر را برایم میآورند. جیکیکی کوچکترین آنهاست.
با نگرانی پرسیدم: چه شده جیکیکی جان؟ چرا اینقدر ناراحتی؟
جیکیکی فین، فین کرد و گفت: حاکم بدجنس امام عزیز ما را شهید کرد. یکدفعه تنهام لرزید، چون امام صادق را ازتهدل چوبیام دوست داشتم، اگر ریشه توی خاک نداشتم، شاید روی زمین میافتادم. یک عالم با جیکیکی اشک ریختم. کمکم لای برگهایم، بر از گریه گنجشکها شد و کوچههای مدینه، پر از گریه آدمها.
اما جیکیکی فقط دلشکسته و غمگین نبود، نگران و هم بود، چون برایش گفته بودم که امامان قبلی، یکی پس از دیگری، شهید شده بودند.
حالا جیکیکی میترسید امام بعد، موسی کاظم، مثل پدرش امام صادق شهید میشود. جیکیکی آه کشید و گفت: «امام کاظم فرزندی ندارد که بعد از خودش امام شود. اگر حاکم او را شهید کند، دنیا چه میشود؟»
محصولات پیشنهادی